آنچه را که ما در پهنه ی سیاسی «انزوا» می خوانیم در قلمرو اجتماعی «تنهایی» نامیده می شود. یکی از دل مشغولی های حکومتهای مستبد اشاعه ی این انزواست . انزوا را باید آغاز ارعاب دانست . بی گمان انزوا مساعدترین زمینه ی ارعاب و در ضمن همیشه نتیجه ی آن است . از آنجا که قدرت همیشه از انسان هایی برمی خیزد که با هم عمل می کنند پس براساس این تعریف انسان های منزوی بی قدرت اند .
انزوا نوعی بن بست است . زمانی که عرصه ی سیاسی زندگی انسان ها نابود می شود انسان ها به این بن بست کشیده می شوند . زیرا دیگر جایی ندارند که در آنجا برای تعقیب مصالح مشترک شان به اتفاق عمل کنند .
اینگونه است که در حکومت های مستبد تماس های سیاسی انسانها قطع میشود و استعداد آنها برای عمل کردن و اعمال قدرت عقیم می گردد.
(هانا آرنت)